دختر دوم من عرفانه دختر دوم من عرفانه ، تا این لحظه: 13 سال و 24 روز سن داره

دنیای من و دخترام

خبر مهم

امروز یکی از بزرگترین روزهای زندگیت بود دلبرکم باورم نمی شه یعنی تو اینقدر... .............................. ریحانه جونم امروز روز ثبت نام تو بود ..  ساعت 9 صبح رفتیم طلوع چک دادیم یعنی ثبت نام قطعی تو دیگه داری محصل می شی  . وقتی فکر می کنم باورم نمی شه دختر کو چولوی من بزرگ داره می شه من و بابا  جونت   همه تلاشمون را برای تو می کنیم تا تو بیشتر از دنیات لذت ببری خانم پیش دبستانی ...... ...
30 ارديبهشت 1391

شب بخیر گفتن ریحانه

ریحانه جونم تو خیلی ماهی هر شب طرف های ساعت ده مسواک می زنی یه ماچ خوشگل من رو می کنی و بعدش مجبورم می کنی برات قصه بگم. ای کاش به قصه های کتاب اکتفا می کردی. تو هر شب به من شخصیت ها و مکان هایی را که می خواهی به من می گی و از من می خواهی با آنها برات قصه بگم عزیزکم از این همه علاقه ات لذت می برم و هر شب با فکر باز تری برات قصه می گم. ...
29 ارديبهشت 1391

دندون در آوردن

مامان برای اون دندون های مرواریدی ات بمیره. عرفانه من داری دندون های نیش رو در می آری و از شدت فشار لثه ها گوش درد گرفتی به حدی بود که دیگه آخر خونه دایی مسعود به گریه افتادی.عرفانه مامان تو واقعا بزرگ شدی و دیگه غریبی نمی کنی. مامان من به تو استامینوفن می دم تا بتونی دردت رو تحمل کنی کوچولوی من بدون پا به پای تو درد می کشم. حالا آروم بخواب خوشگلکم. ...
29 ارديبهشت 1391

مهمون دایی مسعود

عرفانه و ریحانه جونم امروز دایی مسعود به خاطر ماشین جدیدش ما و خانم جون و مامانی رو اول به یه رستوران دعوت کرده و بعد همه با هم به صرف      میریم خونشون. ...
29 ارديبهشت 1391

اردو موزه دار آباد

  ریح انه خانم امیدوارم جای واکس ن درد نکنه امروز می خواین برید موزه دار آباد من هم برات تغذیه هایت رو گذاش تم فقط مراقب خودب باش و خوش یگذرون من با اینکه نگرانم منتظرت می مانم  تا برگردی من خوشی ها رو برای تو خواهرت م ی خوام. ...
27 ارديبهشت 1391

مسواک زدن

وای دخترا امشب بابا حجت رفت برامون خمیر دندان خرید و آمد که ای وای ندونی ریحانه بابات کلی بهت بوست کرد و نازت رو کشید که بابا جون ریحانه من مسواک هر شب یادت نره ها. من هم گوش می دادم و تو هم می گفتی بابا چند بار می گی. عرفانه بابا نگران دندون های تو هم هست هر شب بعد از شیر دهی به من می گه مسواک بزن یا حداقل با دستمال پاک کن.                                 ...
26 ارديبهشت 1391

واکسن مکه

عرفانه جونم الهی قربون اون دست های کوچولوت بشم که می خواهی حاج خانم من بشی امروز رفتیم واکسن مننزژیت بهت زدیم تو خیلی گریه نکردی و تو ریحانه جونم قربون اون دو تا بازوات بشم شما هم آنفولانزا زدی هم مننژیت. اول هر واکسن یه جیغ زدی و ریحانه خانم شما هم بار اولته که می خوای بری مکه قربون اون همه پاکی جفتتون بشم .         ...
26 ارديبهشت 1391

مهمونی پریسا

عرفانه و ریحانه عزیزم امروز خیلی تجربه ها رو کردید. ما امروز رفتیم خونه پریسا دختر دایی مامانی که دخترش پریناز سه ساله است. ریحانه تو با آوردن کتاب ماسک صورت تمام دوست هات رو خوشحال کردی و خودت هم لذت بردی و تو عرفانه با لبخند های کمرنگت باعث شادی همه می شدی و تو بغل خاله مهناز جونت همه رو بوس صدا دار می کردی. من به داشتن شما دختر های شیطون بلا و وروجک خودم افتخار        می کنم. ...
26 ارديبهشت 1391

صبحانه با حال

سلام صبح بخیر دخترای گلم   می خوایین بدونید امروز صبح چی شد بیایین تو ادامه مطلب تا بهتون بگم می دونید خانونم جون به خاطر اینکه خانه شون را رنگ میکنند یک هفته مهمون مامانی بوده ما هم دیشب  انجا بودیم که بهشون قول دادیم که فردا صبح براشون کله پاچه بخریم. ما هم با شما خانم خوشگل ها خودم صبح ساعت پنج و نیم رفتیم عمو مهدی کله پز که تعطیل بود و بعدش اومدیم دم در خونه مامانی که چه حالی بهتون داد یه دست توپ و تمیز براتون خریدم و اومدیم اینجا با هم خوردیم. ریحانه  من تو با خوش اخلاقی از صبح بیدار شدی و سر خوردن کله پاچه یکی و نصفی زبون خوردی و تو عرفانه بلا به خاطر بد خواب شدنت فقط یه قاشق خوردی&n...
25 ارديبهشت 1391

نخوری عرفانه

عزیز دلم مامان قربون اون همه قشنگیت بشه. دختر کو چولوی من وقتی من برات بوف خوشمزه درست می کنم تو اگه مرغ و گوشت توش باشه می دی بیرون آخه خانم خوشگل من غصه می خورم اگه تو رشد نکنی. ناقلا بدون من با کلک مرغ و گوشت رو به تو می دم. ...
24 ارديبهشت 1391